اگر آثار انقلاب اسلامي را از منظر تحولات فكري و توسعه انديشههاي ديني، اجتماعي و سياسي مورد تعمق قرار دهيم بدون شك بارزترين اثر را در حوزه انديشههاي ديني مشاهده خواهيم نمود. پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار حكومت ديني در ايران انگيزهساز كاوش در مباني ايدئولوژيك اسلام گرديده است. انقلاب اسلامی ایران در سایه تدبیر بنیانگذار آن، امام خمینی(رحمة الله علیه) با حسن استفاده از ظرفیتها و قابلیتهای اندیشه مهدویت؛ از این اندیشه در راستای « وحدت اسلامی» و « انسجام ملی» بیشترین استفاده را برد. در نوشتار حاضر موضوع مهدویت و انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است.
یافتههای نگارنده در این زمینه عبارتند از:
1. جهانیسازی مکتب انتظار به مثابه روح وحدتبخش جهان اسلام
با پيروزي انقلاب اسلامي واژه انتظار كه سالها با سكوت و سكون، تحمل ظلم و دم فروبستن و در يك كلمه ماندن و در جا زدن به اميد برآمدن دستي از غيب مرادف شمرده ميشد، مفهومي ديگر يافت و اين بار «انتظار» نه به عنوان عاملي براي خاموش ساختن روح سركش اجتماع بلكه به عنوان ابزاري براي دگرگون كردن وضع نامطلوب موجود و حركت به سوي آينده موعود به كار گرفته شد.
امام خميني( رحمة الله علیه) حكومت جمهوري اسلامي را مقدمهاي براي بيداري جهان اسلام از بردگي مدرن ميداند و انتظار ظهور حجت را استمرار اقتدار اسلام تبيين ميكند:
« ما همه انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار خدمت بكنيم، انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند».[1]
انقلاب اسلامي باعث برانگيخته شدن مسلمانانی شد كه به عنوان بخش خاموش جوامع مسلمان تا آن زمان هيچگونه الگوپذيري از آموزه مهدويت در سرنوشت خود و در ساختار سياسي كشورهاي خود نميدانستند. با پيروزي انقلاب اسلامي، روح درهمشكسته و خسته مسلمانان در مناطق مختلف جهان زنده شد و روحيه اميد در كالبد آنان دميده شد. پس از انقلاب، روحيه خودباوري و اعتماد به نفس مسلمانان كه رو به خاموشي بود، تقويت شد و آنان جرأت و شجاعت خود را باز يافتند.
شيعيان در حقيقت پس از يك دوره فترت و سستي، با ظهور انقلاب اسلامي از خواب غفلت بيدار شده، هويت تازهاي يافتند؛ زيرا پيروزي انقلاب اسلامي به آنان آموخت كه نبايد براي ظهور مهدي موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به انتظار نشست بلكه بايد به انتظار ايستاد. به اين ترتيب انقلاب اسلامي ايران نقطة عطفي در احياي مكتب انتظار و حتّي در نگاهي كلّيتر، آموزه مهدويت بوده و تشيّع و اسلام را در قلب حوادث و اخبار جهاني قرار داد.
تحولات جاري در عرصه بين الملل و رويكرد ديني و معنوي بشر معاصر و امواج وسيع اسلامخواهي و بيداري اسلامي در جهان، به ويژه دنياي غرب، مؤيد اين واقعيت است كه امام خميني( رحمة الله علیه) با هدايت و رهبري بزرگترين انقلاب مردمي در واقع آغازگر جهد و كوشش در راستاي انتظار ظهور حضرت ولي عصر( عجل الله تعالی فرجه الشریف) بودند.
ايشان پيرامون وظايف حكومت و مسلمانان در ايران و دنياي اسلام فرموده است:
« ان شاءالله اسلام را به آن طور كه هست، در اين مملكت پياده كنيم و مسلمين جهان نيز اسلام را در ممالك خودشان پياده كنند و دنيا، دنياي اسلام باشد، و زور و ظلم و جور از دنيا برطرف بشود و [اين] مقدمه باشد براي ظهور وليّ عصر ارواحنا فداه»[2]
ايشان در پيامي، ارتباط بنيادين انقلاب اسلامي ايران و انقلاب جهاني مهدي موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بسيار زيبا و دلنشين بيان ميكند:
« انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد»[3]
ايشان، صدور انقلاب را براي هموار كردن راه ظهور منجي و مصلح كل جهان، وظيفه خويش دانسته و در پيامي مينويسد:
« ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاي اسلامي ميشكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمدي(صلّي الله عليه و آله و سلم) است، به سيطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه ميدهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي مصلح و كل و امامت مطلق حق امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ هموار ميكنيم.»[4]
طرح جهاني انقلاب اسلامي و حمايت از تمامي مستضعفان جهان نشانهاي است از حركت در راستاي جهانیسازی مکتب انتظار. انتظار از آنجا که ریشه در اندیشه مهدویت دارد و این اندیشه یک باور فرامذهبی بوده و مورد قبول همه گروههای اسلامی می باشد، مهمترین کارآیی را در وحدت اسلامی دارد.[5]
2. بازترسیم زمینهسازی ظهور به مثابه نقطه آرمانی انسجام ملی
انقلاب اسلامي به عنوان يك حركت هدفدار اجتماعي براي ايجاد، تداوم و سامانيابي نهايي و نیز انسجام ملی، نيازمند هويت بوده و مفهوم كلي هويت در سه بعد تأسيسي، تداومي و غايتي در برپايي و بقاي انقلاب اسلامي ظهور يافته است. نهضت عاشورا به عنوان منبع تغذيه و تأمين محتواي هويت تأسيسي و تداومي انقلاب اسلامي، و زمينهسازي و تشكيل جامعه منتظر قبل از ظهور به عنوان شكل دهنده و منبع هويت غايي انقلاب اسلامي برگزيده شده است. آموزه مهدويت از ديدگاه بنيانگذار انقلاب، فراتر از يك مسأله كلامي، اصلي است كه در انسجام ملی، نقش اساسي ايفا ميكند. استقرار عدالت همه جانبه در جامعه یک اصل مورد توافق میان همه جوامع انسانی بوده است كه با تلاش و مبارزه با بيعدالتي و استقرار نسبي عدالت با برپا ساختن حكومت سعی کردند زمينههاي تحقق عدالت را فراهم سازند. برای یک مسلمان ایرانی نماد عینی و کامل عدالت حکومت جهانی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. پس اگر انتظار به تحولخواهي و انقلابزايي تفسير گردد، هر حركتي و هر تحوّلي مطلوب نيست تحول و تحركي مطلوب است كه زمينهساز ظهور حجّت الاهي باشد. امام خميني(رحمة الله علیه) ميفرمايد:
« ما تكليف داريم آقا! اين طور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستيم، پس ديگر بنشينيم تو خانههايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم: (عجّل علي فرجه)، عجل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او، و فراهم كردن اين كه مسلمين را با هم مجتمع كنيد. همه با هم بشويد. ان شاء الله ظهور ميكند.»[6]
نتیجه:
انقلاب اسلامی ایران با تمسک به آموزه مهدویت به مثابه آموزهای همگرا و وحدت آفرین درصدد بازنمایی رسالت باورمندان به اسلام برای تحقق اتحاد و همدلی و نیز کنش جمعی میان همه مسلمانان بوده است. از سویی دیگر امام خمینی « رحمه الله» با طرح اندیشه نجاتگرایانه مهدویت به عنوان هویت غایی انقلاب اسلامی ایران بشترین استفاده را در انسجام ملی در سایه این آموزه برد.
پینوشتها:
[1]. امام خميني، روح الله، صحيفه نور، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني« ره»، 1380ش،ج18،ص 374.
[2]. امام خميني، روح الله، صحيفه امام، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني « ره»، 1378ش، ج15، 262.
[3]. همان، ج21، 327.
[4]. همان، ص 345.
[5]. همگرایی اهل سنّت و شیعه در موضوع مهدویت فراوان است و شاید برای برخی که موعود باوری در اسلام را از این دیدگاه، ننگریستهاند، باورکردنی نباشد که میان این دو فرقه در موضوع مهدویت، این اندازه وحدت نظر وجود داشته باشد. موضوعات مشترکی که در این باره در منابع اولیه و اصلی هر دو فرقه بدان پرداخته شده است عبارتند از: «نسب مهدی از اهلبیت پیامبر«صلی الله علیه و آله وسلم» است»، «همنام و همکنیه بودن امام مهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» با پیامبر»، «شمایل مهدی موعود»، «ویژگیها و شرایط ظهور»، «نشانههای ظهور»، «ویژگیهای حکومت امام مهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» و برکات عصر ظهور» و «فراگیر شدن اسلام و حاکمیت امام مهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» بر جهان» و ... .
[6]. همان، ج18، ص269.