پيوند ((عاشورا و انتظار)) و ((حسين و مهدي))، پيوند ((والد)) و ((ماولد)) و ((نورٌ علي نور)) است.
انتظار، كربلايي ديگر است به وسعت همه جهان و مصاف حق و باطل است در زماني ديگر؛ با اين تفاوت كه اين بار، حق پيروز است و چهره باطل، براي هميشه دفن ميشود. انتظار همان كربلا است در وسعت همه زمين و در مقطع ديگري از تاريخ. در اين مقطع، فكرهاي رشيد از هر فرقه و ملتي، گلبانگ ((دعوت مهدوي)) را - كه با ساخت و فطرت انسانها همگون است - لبيك ميگويند.
انتظار، ثمره كربلا است. بدون كربلا انتظار بيمعنا است. ياران مهدي، همه كربلايياند و در فراز و فرود تاريخ، غربال شده و آبديدهاند. مگر ميتوان بي عاشورا، انتظاري ديگر داشت؟ انتظار بي عاشورا، انتظار بيپشتوانه است.
((عاشورا)) انتظار برآورده نشده شيعه است و ((انتظار)) عاشوراي برآورده شده شيعه.
حركتي جهاني و به وسعت آمال همه انسانهاي تاريخ، پشتوانه و عقبهاي ميخواهد به استحكام كربلا كه هرگز به سردي و خاموشي نگرايد.(1)
((انتظار)) ادامه عاشورا، غدير و بعثت است و ((ظهور))، روز فرج و مخرج حسين(2) و ثمره خون او كه در شريان تاريخ به جوش آمده است.
((انتظار)) بشارتي است به حق، بر همه دردها و آلام شيعه در كربلا و تاريخ.
مهدي (عج)، همان كسي است كه باري را كه حسين (ع) در مسير كوفه، در كربلا به زمين گذاشت؛ به كوفه ميرساند.
مهدي (ع) پرچم افتاده حسين(ع) را بر خواهد افراشت و آرمانهاي بلند او را تحقّق خواهد بخشيد.
مهدي (ع)، بذري را كه حسين (ع) در كربلا كاشت و ديگر امامان آن را بارور كردند و خودش در دوران غيبت به حراست آن همت گماشت، با دستان پرتوانش غرس خواهد كرد.
((انتظار و عاشورا)) دو بال پرواز شيعه است ؛ اگر اين دو نبود، چشمه ((غدير)) ميخشكيد.
اين پيوندهاي روشن و گويا، از نگاه نامحرمان نيز مخفي نمانده تا آن جا كه ميگويند: شيعه با دو نگاه همراه است: ((نگاه سرخ)) و ((نگاه سبز)) ؛ عاشورا و ظهور، با الهام از يكي ((انقلاب)) ميكند وبا ديگري آن را ((استمرار)) ميبخشد.(3)
براي ما دور ماندگان از صحنه عاشورا، يك راه بيشتر نمانده و آن ثبت نام در كلاس ((انتظار)) و درآمدن در خيل ((منتظران)) است كه حقيقت انتظار، همان در خيمه حسين(ع) بودن است. آنان كه در كربلا چكاچك شمشيرها را نچشيدند، بايد مرارت ((انتظار)) را به جان بخرند. ((عاشورائيان))، پيمان خود را به آخر بردند و ((مهدويان)) با كولهبار فرهنگ شهادت ، چشم انتظارند تا آن عهدي كه با خدا و رسول بر پاسداري از حرم و حريم ثار الله بستهاند، به انجام برسانند: ((فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر))(4).
يكم. پيوندها
پيوند دو فرهنگ ((عاشورا)) و ((انتظار)) از دلايل و شواهد متعددي برخوردار است. در اين جا ضمن بيان آنها، به تحليل و رهيافتهاي برخاسته از آنها نيز خواهيم پرداخت.(5)
1. مهدي(ع)، فرزند حسين (ع)
صدها روايت، در اين باب وارد شده است كه در آنها تأكيد شده، امام مهدي(ع) نهمين فرزند حضرت حسين (ع) است: ((قائم هذه الامة هو التاسع من ولدي)).(6)
2. مهدي (ع)، خونخواه حسين (ع)
در روايات متعددي، وارد شده است: ((القائم منّا اذا قام طلب بثار الحسين))؛(7) ((بهذا القائم انتقم منهم))؛(8) امام باقر (ع) در مورد آيه ((و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليه سلطاناً فلايسرف في القتل)) (9)ميفرمايد: مقصود از ((من قتل مظلوماً))، حسين بن علي است كه مظلوم كشته شد و ما اولياي او هستيم و قائم ما چون قيام كند، در طلب انتقام خون حسين(ع) بر ميآيد... مقتول حسين (ع) و وليّ او قائم (عج) است .(10)
3. ياد حسين (ع)، كلام نخستين مهدي (ع)
آن گاه كه مهدي موعود ظهور كند، بين ركن و مقام ميايستد و چنين ندا ميدهد:
((الا يا اهل العالم! انا الامام القائم؛
الا يا اهل العالم! انا الصمصام المنتقم؛
الا يا اهل العالم! ان جدّي الحسين قتلوه عطشاناً؛
الا يا اهل العالم! ان جدّي الحسين طرحوه عرياناً؛
الا يا اهل العالم! ان جدّي الحسين سحقوه عدواناً)).(11)
4. ((يا لثارات الحسين))، شعار ياران مهدي (ع)
فضل بن شاذان نقل ميكند كه شعار ياران مهدي ((يا لثارات الحسين)) (اي خونخواهان حسين) است:
((انّ شعار اصحاب المهدي (عج) يا لثارات الحسين (ع))).(12)
5. ياري حسين (ع)، ياري مهدي (ع)
حضرت سكينه (س) نقل ميكند: امام حسين (ع) شبي در كربلا، خطاب به ياران خود فرمود:((... و قد قال جدي رسول الله (ص): ولدي حسينٌ يقتل بطفّ كربلا غريباً وحيداً عطشاناً فريداً. فمن نصره فقد نصرني و نصر ولده الحجة و لو نصرنا بلسانه فهو في حزبنا يوم القيامة؛ همانا جدم رسول خدا (ص) فرمود: فرزند من حسين در زمين كربلا، غريب و تنها، عطشان و بي كس، كشته ميشود. كسي كه او را ياري كند، مرا و فرزندش مهدي را ياري كرده است و هر كس به زبان خود، ما را ياري كند، فرداي قيامت در حزب ما خواهد بود)).(13)
6. يكساني القاب حسين (ع) و مهدي (ع)
القاب ((ثار الله))، ((الوتر الموتور)) و ((الطريد الشريد))، القاب مشترك حسين (ع) و مهدي (عج) است: ((ولكن صاحب هذا الامر الطريد الشريد الموتور بابيه..)).(14)
((السلام عليك يا باب الله و السلام عليك يا ثار الله)). (15)
((المترقب الخائف و الولي الناصح ، سفينة النجاة... و الوتر الموتور)).(16)
7. زيارت عاشورا
زيارت عاشورا - كه زيارت مخصوص امام حسين (ع) است - در دو قسمت، از خون خواهي حسين (ع) در ركاب امام مهدي (عج) خبر ميدهد:
((ان يرزقني طلب ثارك مع امام منصور من اهل بيت محمد (ص))) و ((ان يرزقني طلب ثاري [كم] مع امام هديً ظاهر ناطق بالحق منكم)).
8. روز عاشورا و ياد مهدي (ع)
امام باقر (ع) ميفرمايد: يكديگر را در روز عاشورا اين گونه تعزيت دهيد:
((اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين و جعلنا و اياكم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدي من آل محمد (ع)؛ خداوند اجر ما و شما را در مصيبت حسين (ع) بزرگ گرداند و ما و شما را، از كساني قرار دهد كه به همراه ولياش، امام مهدي از آل محمد(ع)، طلب خون آن حضرت كرده، به خونخواهي او برخيزيم)).(17)
9. عاشورا روز ظهور مهدي (ع)
امام باقر (ع) ميفرمايد: ((كانّي بالقائم يوم عاشورا يوم السبت قائماً بين الركن و المقام و بين يديه جبرئيل ينادي....(18)؛ گويا قائم را ميبينم كه روز عاشورا، روز شنبه بين ركن و مقام ايستاده و جبرئيل پيش روي او ندا ميكند...))
امام صادق (ع) نيز فرمود: ((ان القائم صلوات الله عليه ينادي باسمه ليلة ثلاث و عشرين و يقوم يوم عاشوراء يوم قتل فيه الحسين بن علي(19)؛ قائم - درود خدا بر او باد - در شب بيست وسوم ماه رمضان به نامش ندا ميشود و در روز عاشورا، روزي كه حسين بن علي در آن كشته شد، قيام خواهد كرد)).
10. ميلاد حسين (ع) و ياد مهدي (ع)
در توقيع مبارك امام عسكري (ع) براي قاسم بن علاء همداني آمده است كه: در روز تولد امام حسين (ع)، اين دعا را بخوان: ((اللهم اني اسئلك بحق المولود في هذا اليوم الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته بكته السماءُ و من فيها و الارض و مَن عليها... المعوّض من قتله ان الائمة من نسله و الشّفاء في تربته و الفوز معه في أوبته و الأوصياء من عترته بعد قائمهم و غيبته؛ خداوندا! من تو را به مقام مولود اين روز ميخوانم. او پيش از آن كه به دنيا چشم بگشايد و قبل از آن كه تولد يابد، وعده و خبر شهادتش داده شد. آسمان و هر كس در آن بود و زمين و هر كس بر روي آن بود، بر او گريه كرد... . او كه در عوض شهادت او، ائمه از نسل او شدند و شفا در تربت او قرار داده شد، فوز و رستگاري با او، در روز رجوع و بازگشت او و بازگشت اوصياء از خاندان او، بعد از قائم آنان و سپري شدن غيبت او ميباشد)).(20)
11. ميلاد مهدي (ع) و ياد حسين (ع)
شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان مينويسد:
با فضيلتترين اعمال شب نيمه شعبان - كه باعث آمرزش گناهان است - زيارت امام حسين (ع) ميباشد. هر كه ميخواهد، روح 124 هزار پيامبر با او مصافحه كند، امام حسين(ع) را زيارت كند. اقل زيارت آن حضرت آن است كه به بالاي بامي رود و به سمت راست و چپ نگاه كند؛ سپس سر به جانب آسمان بلند كند و حضرت را با اين كلمات زيارت كند: ((السلام عليك يا اباعبدالله، السلام عليك و رحمة الله و بركاته))
در قسمت ((زيارات)) نيز مينويسد: احاديث بسياري در فضيلت زيارت امام حسين (ع) در نيمه شعبان وارد شده است. و بس است در اين باب آنچه كه به چندين سند معتبر از حضرت امام زين العابدين (ع) و امام جعفر صادق(ع) وارد شده كه: هر كه بخواهد با او 124 هزار پيامبر، مصافحه كنند، زيارت كند قبر ابي عبدالله الحسين(ع) را در نيمه شعبان. به درستي كه ملائكه و ارواح پيامبران، رخصت ميطلبند و به زيارت آن حضرت ميآيند. پس خوشا به حال آن كه مصافحه كند با ايشان، و ايشان مصافحه كنند با او. پنج پيامبر اولوالعزم (نوح، ابراهيم، موسيو عيسي(ع)و محمد(ص)) نيز با ايشاناند.(21)
12. شب قدر و ياد حسين (ع)
شب قدر، متعلق به امام زمان (ع) است و در اين شب يكي از اعمال مستحبي، زيارت امام حسين (ع) است. شيخ عباس قمي مينويسد:
((بدان كه احاديث در فضيلت زيارت امام حسين(ع) در ماه مبارك رمضان - خصوصاً شب اول و نيمه و آخر آن و به خصوص شب قدر - بسيار است. از حضرت امام محمد تقي(ع) منقول است كه هر كه زيارت كند، امام حسين(ع) را در شب بيست و سوم ماه رمضان - و آن شبي است كه اميد است شب قدر باشد و در آن شب هر امر محكمي جدا و مقدّر ميشود - مصافحه كند با او روح 124 هزار ملك و پيغمبر كه همه رخصت ميطلبند از خداوند در زيارت آن حضرت در اين شب.
از حضرت صادق(ع) مروي است: چون شب قدر ميشود، منادي از آسمان هفتم از بطن عرش ندا ميكند كه حق تعالي هر كسي را كه به زيارت قبر حسين(ع) آمده، آمرزيد.
و در روايت ديگر است كه هر كه شب قدر نزد قبر آن حضرت باشد و دو ركعت نماز بگزارد، نزد آن حضرت يا آنچه كه ميسر شود و از حق تعالي بهشت و پناه از آتش را بخواهد؛ خداوند به او بهشت و پناه از آتش را عطا فرمايد. ابن قولويه از حضرت صادق(ع) روايت كرده كه هر كه زيارت كند قبر امام حسين(ع) را در ماه رمضان و در راه زيارت بميرد، حسابي نخواهد داشت و به او بگويند كه بدون خوف و بيم داخل بهشت شو)).
13. حسين (ع) در كلام مهدي(ع)
در دعاي ندبه آمده است : ((اين الطالب بدم المقتول بكربلا)) و ((اين الحسن، اين الحسين و اين ابناء الحسين)).
و در زيارت منسوب به ناحيه مقدسه آمده است : ((فلئن اخرتني الدهور و عاقني عن نصرك المقدور و لم اكن لمن حاربك محارباً و لمن نصب لك العداوة مناصباً فَلَأَنْدُبَنَّكَ صباحاً وَ مساءً و لَاَبْكِيَنَّ لك بدل الدموع دماً ؛ اگر زمانه مرا به تاخير انداخت و مقدورات از ياريت بازم داشت و نتوانستم در ركاب تو با دشمنانت بجنگم، ولي از بام تا شام در ياد تو سرشك غم از ديده ميبارم و به جاي اشك خون ميگريم.)).(22)
14. زيارت حسين (ع) و مهدي (ع) در عيدها
در عيدهاي اسلامي فطر، قربان و غدير؛ زيارت اين دو امام، وارد شده است.(23)
15. كوفه، پايگاه مشترك حسين(ع) ، مهدي (ع)
امام حسين (ع) از مكه به سمت كوفه رفت و حضرت مهدي (ع) از مكه به سوي كوفه خواهد رفت و مقر حكومت خود را در كوفه قرار خواهد داد؛ يعني، راه نيمه سيدالشهدا(ع) را به پايان خواهد رساند.(24)
16. فرشتگان ياور حسين (ع)، ياوران مهدي (ع)
شيخ صدوق از امام رضا (ع) نقل ميكند:
((و لقد نزل الي الارض من الملائكة اربعة آلاف لنصره فوجدوه قد قتل فهم عند قبره شعث غُبرٌ الي ان يقوم القائم فيكونون من انصاره و شِعارُهم يا لثاراتِ الحسين؛(25) به تحقيق چهار هزار فرشته براي نصرت و ياري حسين [(ع)] به زمين فرود آمدند. آنان هنگامي كه نازل شدند، ديدند حسين [(ع)] كشته شده است، از اين رو، ژوليده و غبارآلود در نزد قبر آن حضرت، اقامت كردند و همچنان هستند تا اين كه قائم، قيام كند و آنان از ياوران و سپاه آن حضرت خواهند بود و شعارشان يا لثارات الحسين است)).
17. رجعت حسين (ع) در دولت مهدي (ع)
امام محمد باقر(ع) ميفرمايند: امام حسين(ع) شب عاشورا به اصحابش فرمود:((... فابشروا بالجنة، فوالله انما نمكث ماشاء الله تعالي بعد ما يجري علينا، ثم يخرجنا الله و ايّاكم حين يظهر قائمنا فينتقم من الظالمين، و انا و انتم نشاهدهم في السلاسل و الاغلال و انواع العذاب و النكال...؛ بشارت باد شما را به بهشت، به خدا قسم كه بعد از آنچه بر ما جاري شود، مكث خواهيم كرد آن قدر كه خداي تعالي خواسته باشد، پس بيرون ميآورد ما و شما را در آن هنگامي كه قائم ما ظاهر شود، پس انتقام خواهد كشيد از ظالمان، و ما و شما مشاهده خواهيم كرد ايشان را در سلاسل و اغلال و گرفتار به انواع عذاب و نكال...))(26)
و امام حسين (ع) در روز عاشورا، دوباره از ((رجعت)) خود سخن گفته، ميفرمايد: ((من اولين كسي خواهم بود كه زمين شكافته ميشود و رجعت ميكنم)).(27)
18. حسين (ع) در سوگ مهدي (ع)
امام صادق(ع) درباره آيه شريفه ((ثم رددنا لكم الكرة عليهم))(28) ميفرمايد: ((مقصود زنده شدن دوباره امام حسين (ع) و هفتاد تن از اصحابش در عصر امام زمان است؛ در حالي كه كلاهخودهايي طلايي بر سر دارند و به مردم، رجعت و زنده شدن دوباره حضرت حسين(ع) را اطلاع ميدهند تا مؤمنان به شك و شبهه نيفتند)).
امام صادق(ع) ميفرمايد: ((حسين(ع) با اصحابش ميآيند و هفتاد پيامبر آنان را همراهي ميكنند؛ چنان كه همراه موسي (ع) هفتاد نفر فرستاده شدند. آنگاه حضرت قائم(ع) انگشتر را به وي ميسپارد و امام حسين(ع) غسل و كفن، حنوط و دفن حضرت قائم را بر عهده ميگيرد)).(29)
19. مهدي (ع) و زنده نگهداشتن ياد عاشورا
در اين باب، داستانهاي متعددي است كه از ميان آنها، داستان علامه بحرالعلوم(30)، گواه خوبي بر عشق و علاقه وافر حضرت حجت(ع) به عزاداري و زنده نگه داشتن ياد عاشورا و شهداي كربلا است.
20. مهدي (ع) و سفارش به زيارت عاشورا
محدث نوري (ره) حكايت سيد رشتي را چنين نقل ميكند كه حضرت به سيد دستور خواندن نافله (خصوصاً نافله شب)، زيارت جامعه و زيارت عاشورا را ميدهد و بعد از آن ميفرمايد: شما چرا نافله نميخوانيد؟ نافله، نافله، نافله! شما چرا عاشورا نميخوانيد؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا! و بعد فرمود: شما چرا جامعه نميخوانيد؟ جامعه، جامعه، جامعه!(31)
21. مهدي (ع) در سوگ حسين(ع)
علامه اميني (ره) در الغدير(32) ميگويد: در ميان اصحاب ما مشهور است كه در هر مجلسي قصيده ابن عرندس خوانده شود، موجب تشريف فرمايي حضرت بقية الله - روحي له الفداه - به آن مجلس ميشود. ما براي تيمن و تبرك چند بيت اين قصيده را ذكر ميكنيم.
ايقتل ظمْآناً حسين بكربلا
و في كلّ عضو من انامله بحر
و والدهُ الساقي علي الحَوْض في غدٍ
و فاطمة ماء الفرات لها مهر
فوالهف نفسي للحسين و ما جني
عليه غداة الطف في حربه الشمر
22. مصيبت حسين(ع) و تعجيل در فرج
صاحب مكيال المكارم ميگويد: يكي از دوستان صالحم برايم نقل كرد كه مولايمان حضرت حجت (ع) را در خواب ديدار كرده بود و حضرتش سخني فرموده بود كه مضمونش اين است: ((اني لادعوا لمؤمن يذكر مصيبة جدي الشهيد، ثم يدعو لي بتعجيل الفرج و التأييد؛ همانا من براي هر شيعهاي كه مصيبت جد شهيدم را ياد كند و سپس براي تعجيل فرج و تأييد [امر من] دعا كند، من [نيز] براي او دعا خواهم كرد)).(33)
23. سختي مصيبت
مصيبت حسين (ع) سختترين مصيبتها است:
((...فرزند تو به مصيبتي گرفتار ميشود كه مصيبتها در كنار آن كوچك خواهد بود))(34).
((لا يوم كيومك يا اباعبداللَّه))(35).
مهدي(ع) نيز مصيبتش طولاني و محنتش شديد است. او شاهد همه رنجها و مصيبتهايي است كه بر تمامي انسانها و فرد فرد شيعيانش وارد ميشود:
((انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم...؛(36) ما در رسيدگي و سرپرستي شما كوتاهي و اهمال نكرده و ياد شما را از خاطر نبردهايم.))
24. اصلاحگري
امام حسين(ع) و مهدي(ع) دو اصلاحگر سترگاند. حسين(ع) ميگويد: ((انما خرجت لطلب الاصلاح)).
در مورد مهدي نيز آمده است: ((ليصلح الامة بعد فسادها(37)؛ خداوند به وسيله حضرت مهدي(ع) اين امت را پس از آنكه تباه شدهاند، اصلاح ميكند)).
25. بيعت نكردن با طاغوت
امام حسين(ع) ميفرمايد: ((لا واللَّه لا اعطيكم اعطاء الذليل و لا افرّ فرار العبيد؛ نه به خدا قسم دستم را از روي خواري و ذلّت به شما ندهم و مانند بردگان فرار نميكنم.))
مهدي(ع) نيز بيعت هيچ طاغوتي را به گردن ندارد.
((ما منّا احدٌ الاَّ و يقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه الاّ القائم... لئلا يكون لاحد في عنقه بيعة اذا خرج ذاك التاسع من ولد اخي الحسين؛(38) هر كدام از ما (اهل بيت(ع)) در زمان خود بيعت حاكمان و طاغوتهاي زمان را (از روي تقيه) به عهده داريم، مگر قائم... تا هنگامي كه قيام ميكند بر گردنش بيعت حاكمي نباشد او نهمين فرزند برادرم حسين است.))
26. آرزوي شهادت در ركاب حسين(ع) و مهدي(ع)
دو آرزو در روايات ما مطلوب است؛ يكي بودن در كربلا و شهادت در ركاب حسين و ديگري فيض جهاد و شهادت در ركاب امام مهدي(ع):
((يا ليتني كنت معكم فافوز فوزاً عظيما))(39).
((اللهم اني اجدّد له في صبيحة يومي هذا... و اجعلني من انصاره... و المستشهدين بين يديه... فاخرجني من قبري مؤتزراً كفني شاهراً سيفي...))(40).
دوم. تحليل ها
1. عاشورا، پشتوانه فرهنگي انتظار
فرهنگ ((عاشورا))، زمينهساز فرهنگ ((انتظار)) است. ((انتظار)) ادامه عاشورا است و چشم به راه حسين ديگري نشستن در كربلايي به وسعت جهان.
فرهنگ ((عاشورا)) آن چنان در روح انسانها، رسوخ كرده و آتش عشقش، شرارهاي در دلها انداخته كه بدون ترديد، مؤثرترين و پايدارترين عنصر فرهنگساز، براي شيعيان و تمامي انسانهاي آزاده عالم است. به گفته امام راحل(ره): ((ما هر چه داريم از محرم و صفر داريم)).
2. اشتراك در اهداف
هدف مهدي (ع)، نجات انسانها از بردگي فكري و برداشتن زنجيرهاي اسارت از آنان است.
امام باقر (ع) ميفرمايد: ((اذا قام القائم ذهب دولة الباطل؛ هنگامي كه قائم قيام كند، هر آينه باطل از بين ميرود)).(41)
هدف امام حسين (ع) نيز در زيارت ((اربعين)) چنين بيان شده است:
((و بذل مهجة فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضالة؛ خون خود را تقديم تو كرد، تا انسانها را از ناداني و گمراهي رهايي بخشد)).
پس هدف هر دو، احياي دين و جلوگيري از انحطاط ارزشها است.
3. مشابهت در زمانه
حسين (ع) زمانه خود را چنين توصيف ميكند: ((الا ترون انّ الحق لايعمل به و انّ الهوي لايترك عنه؛ آيا نميبينيد كه به حق عمل نميشود و از باطل خودداري نميگردد))،(42) ((فان السنة قد اميتت و انّ البدعة قد احييت؛ همانا در شرايطي هستيم كه سنت پيامبر، از بين رفته و بدعتها زنده شده است)). ((و علي الاسلام السلام اذا قد بليت الامة براعٍ مثل يزيد؛ اگر حاكم امت، فردي همچون يزيد باشد، پس بايد فاتحه اسلام را خواند)).
زمانه مهدي (ع) نيز چنين است: ((يعطف الهوي علي الهدي، اذا عطفوا الهدي علي الهوي و يعطف الرأي علي القرآن، اذا عطفوا القرآن علي الرأي... و يحيي ميّت الكتاب والسنة؛ چون مهدي قيام كند، خواهشهاي نفساني را به هدايت آسماني، باز گرداند؛ پس از آنكه رستگاري را به هواي نفس بازگردانده باشند. آرا و افكار را پيرو قرآن كند، پس از آنكه قرآن را تابع رأي خود گردانده باشند... پس مهدي به شما نشان خواهد داد كه روش عادلانه در حكومت، چگونه است و آنچه را كه از كتاب و سنت متروك مانده، زنده خواهد ساخت)).(43)
زمانه مهدي (ع) و حسين (ع)، در انحراف فكري، فساد اجتماعي، رواج بيديني و بدعت در سطح جهاني، مشابه يكديگر است.
مشابهت در زمانه، ابعاد متعددي دارد؛ از تبليغات جبهه باطل گرفته تا حاكميت خلفاي جور و غربت دين در عرصه زندگي و جامعه. تبليغات بنياميه و معاويه عليه اهل بيت(ع) و امام حسين (ع)(44)، شباهت زيادي به تبليغات كشورهاي استكباري و صهيونيستها، عليه ايران اسلامي دارد.
4. مشابهت در ياران
ياران حسين (ع) بهترين ياران و فدايي او بودند. آنان از معرفت، محبت، اطاعت و تسليم نسبت به امام خود و سبقت در اجراي خواستهها و فرامين او برخوردارند و در عبادت، صداقت، اخلاص و شجاعت يگانه دوران بودند.
ياران مهدي (ع) نيز چنيناند: ((هم اطوع له من الامة لسيدها؛ آنها مطيعتر از كنيز نسبت به مولاي خود هستند)).(45)
((كدّادون جاحدون في طاعته؛(46) ياران مهدي (عج) در فرمانبرداري از حضرتش، بسيار كوشا و مصمماند)).
((لهم يسبهم الاولون و لايدركهم الآخرون؛(47) آنان [در شايستگيها و امتيازات بر اوج رفيعياند] نه از نسلهاي گذشته، كسي از آنان پيشي گرفته و نه از آيندگان، كسي به مقام والاي آنان ميرسد)).
((رهبان بالليل ليوث بالنهار، كَاَنَّ قلوبهم زبر الحديد؛ عابدان شب و شيران روزند، [در شجاعت] قلوبشان همچون پارههاي آهن است)).(48)
5. ضرورت درگيري و نبرد
درگيري بين حق و باطل، ايمان و كفر، يك ضرورت است؛ چون حقيقت ((ايمان))، حركت و رويش و خصلت ((كفر)) ايستادگي و ماندگي است.
ساده انديشي است اگر گمان شود، مسائل و مشكلات، تنها با گفتوگو حل ميشود. بايد به فكر پس از گفتوگو هم بود كه اگر زير بار حق نرفتند و يا خواستند بر ظلم خود باقي بمانند، چه بايد كرد؟ پس از گفتوگو و دو گروه شدن، مخاصمه و درگيري هم هست يا نه؟ ((فاذا هم فريقان يختصمون...))(49). به راستي آيا مشكل اسرائيل و فلسطين، با گفتوگو حل ميشود؟ آيا آمريكا باگفتوگو حاضر است، از خوي استكباري خود دست بردارد؟
نبرد حسين (ع) و يزيد، جنگ مهدي (ع) و مستكبران، نبرد حق و باطل است؛ يكي در محدوده كربلا و ديگري در وسعت همه زمين.
امام باقر (ع) ميفرمايد: ((ليس شأنه الا السيف؛(50) او فقط شمشير را ميشناسد)).
امام صادق (ع) ميفرمايد: ((يكفّون سيوفهم حتي يرضي الله عزّوجلّ؛(51) [ياران قائم شمشيرهاي خويش را بر زمين نمينهند تا اين كه خداي عزوجل راضي شود)).
6. منتظران مهدي (ع)، پرورش يافتگان مكتب عاشورا
ياران مهدي (ع)، همه عاشورايياند و در مكتب حسين (ع) پرورش يافته و باليدهاند.
كساني ميتوانند در ركاب مهدي(ع) باشند و امام حق را ياري رسانند كه در مكتب ((عاشورا)) آبديده شده و معيار جنگ و صلح را از او آموخته باشند كه حسين(ع) خود معيار سلم و حرب و تولاّ و تبرّا است.
7. سختي و مشكلات راه
امام صادق (ع) ميفرمايد: ((قيام امام زمان (ع) نشانه هايي دارد)). راوي پرسيد: آنها چيستند؟ امام صادق (ع) فرمود: ((ذلك قول الله عزوجل و لنبلونكم بشيء من الخوف و الجوع(52) لو قد خرج قائمنا، لم يكن الا العَلَق و العَرَق و القوم علي السروج؛(53) اين سخن خداوند است كه ((شما را با گرسنگي و ترس آزمايش ميكند))؛ هنگامي كه قائم ما قيام كند، خون است و عرق ريختن و سوار بر مركبها بودن در ميدانهاي مبارزه)).
8. پيوستن و جدا شدن ياران
به كاروان حسين(ع) كساني پيوستند كه اميد پيوستنشان نبود، همچون زهير و حرّ كه يكي عثماني بود و در صفين بر عليه علي(ع) شمشير زده و ديگري فرمانده سپاه عمر سعد بود. و كساني به بهانههاي واهي نپيوستند، همچون طرماح بن عدي و يا پيوستند و جدا شدند و سعادت شهادت در كنار حسين(ع) را نداشتند؛ چه آناني كه در ميانه راه جدا شدند و چه آناني كه در كربلا، از ميدان معركه گريختند.
در مورد ياران مهدي(ع) نيز داريم:
قال الصادق(ع): ((اذا خرج القائم يخرج من هذا الامر من كان يُري انه من اهله و دخل فيه شبه عبدة الشمس والقمر؛(54) هنگامي كه قائم قيام كند از امر [ولايت] او كساني بيرون ميروند كه همواره چنين به نظر ميرسيد از ياران او باشند. و به امر [ولايت] او در ميآيند آناني كه شبيه خورشيد پرستان و ماه پرستانند.))
در مورد يهوديان جزيرةالعرب، نيز داريم كه منتظر آمدن پيامبر بودند. اما وقتي آمد، به او كافر شدند. ((فلما جائهم ما عرفوا كفروا به))(55) از حسين نيز تقاضا كردند كه بيايد و نامهها نوشتند، اما هنگامي كه آمد، به او پشت كردند و خون او را ريختند.
9. الهام پذيري هر دو فرهنگ
حسين(ع) با شهادت خود، پايه گذار فرهنگ شهادت شد و اين فرهنگ، آن چنان در فرهنگ مسلمين ريشه دواند و در دلها جا باز كرد كه به عنوان الگو، سرآغاز بسياري از حركتها و قيامهاي حق طلبانه در سرزمين پهناور اسلامي بر عليه خلفا و حاكمان ستمگر، شد. در عراق؛ بصره و كوفه (سليمان بن صرد، مختار، زيد بن علي)، در حجاز؛ مدينه و مكه، در خراسان (يحيي بن زيد)(56). و هنوز هم همه عدالت خواهان و مردان تاريخ، ميگويند بايد پا جاي پاي حسين و شهداي كربلا گذاشت (گاندي).
انتظار نيز به عنوان يكي از بزرگترين، قويترين و انگيزه سازترين آرمانهاي انساني، نقش بي بديلي در از بين بردن يأس و نااميدي و پيروزي نهايي مظلومان بر مستكبران دارد ((و نريدان نمن... و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين)). همچنان كه ميتواند به عنوان يك راهبرد اساسي و كليدي در تمامي ابعاد سياسي - اجتماعي، تربيتي و فكري يك جامعه تأثير گذار باشد.
از طرف ديگر منتظر ظهور مصلح، خود بايد صالح باشد.
امام صادق (ع) فرمود: ((ان لنا دولة يجيء بها الله اذا شاء ثم قال: من سرّه ان يكون من اصحاب القائم (ع) فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر؛(57) ما دولت و حكومتي داريم و خداوند، هرگاه بخواهد اين دولت ظهور خواهد كرد و اگر كسي خوشحال و خشنود ميشود كه از ياران مهدي (ع) باشد؛ پس منتظر باشد و در حال انتظار، اهل ورع و اجتناب از گناهان و اهل محاسن و مكارم اخلاق باشد)).
((يخرج اناسٌ من المشرق و يوطئون للمهدي سلطانه؛ گروهي از مشرق زمين به پا خاسته و زمينه ساز حكومت امام مهدي (ع) ميشوند)).
10. زوال دولتهاي باطل
حسين (ع)، با شهادت خود، باعث رسوايي و در نتيجه نابودي دولت بني اميه شد. مهدي (ع) نيز با ظهور خود، باعث رسوايي و تزلزل تمامي دولتهاي مستكبر، خواهد شد:
((اذا قام القائم ذهب دولة الباطل؛(58) هنگامي كه قائم قيام كند، هر دولت باطلي از بين ميرود)).
در دعاي ندبه، ندا سر ميدهيم:
((اين قاصم شوكة المعتدين؟ اين هادم ابنية الشرك و النفاق؟ اين مبيد اهل الفسوق و العصيان و الطغيان؟...؛(59) كجا است درهم شكننده شوكت متجاوزان؟ كجا است ويران كننده بناهاي شرك و نفاق؟ كجا است نابودكننده اهل نادرستي و عصيان و طغيان؟...)).
در روايات نيز آمده است:
((و لايكون ملك الا للاسلام؛(60) در آن روز حكومتي جز حكومت اسلام، نخواهد بود)).
((يبلغ سلطانه المشرق و المغرب؛(61) دولت مهدي (عج) شرق و غرب جهان را فرا گيرد)).
((اذا قام القائم لايبقي ارض الاّ نودي فيها شهادة ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله؛(62) هنگامي كه مهدي (عج) قيام كند زميني باقي نميماند مگر آن كه گلبانگ توحيد و رسالت پيامبر در آن بلند گردد)).
11. تكيه بر سنتهاي الهي
سنت خداوند چنين است كه تا تحولّي در وجود انسانها پديد نيايد، وضعيت جامعه و اجتماع آنان، دگرگون نخواهد شد: ((ان الله لايغيّر ما بقوم حتي يغيّروا ما بانفسهم))(63) و سنتهاي الهي تخلفناپذير است: ((ولن تجد لسنة الله تبديلاً)).(64)
ظهور مهدي (ع) زمينههاي مردمي و عدّه و عُدّهاي را ميطلبد كه بايد فراهم شود و اين به عهده ما است؛ گرچه اگر ما كاري نكنيم، ظلم فراگير و باطل خود زمينه ساز عدالت و حق خواهد بود؛ چون باطل رفتني است: ((قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقاً)).(65)
البته اين بدان معنا نيست كه از امدادهاي غيبي و معجزات استفاده نميشود؛ بلكه امدادهاي غيبي نيز از سنتهاي الهي است. و فرآيند خاص خود را دارد. به شهادت قرآن، پس از به كار گرفتن تمامي استعدادها، تلاشها، تحمل سختيها و شدايد و طلب و درخواست انسانها، امداد و عنايت الهي فرا خواهد رسيد: ((ان تنصرالله ينصركم))(66) و ((... ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما يأتكم مثل الذين خلوا من قبلكم مستهم البأساء والضراء و زلزلوا حتي يقول الرسول و الذين آمنوا معه متي نصر الله الا انّ نصر الله قريب))(67).
از شرايط اساسي ظهور حضرت حجّت زمينههاي مردمي است:
((ان المهدي لايخرج حتي تقتل النفس الزكية... فاتي الناس المهدي فزفّوه كما تزّف العروس)).(68)
((...انّه لايخرج حتّي لايكون غائب احب الي الناس منه ممّا يلقون من الشرّ)).(69)
12. نقش زنان
نقش زنان، در هيچ حركتي از حركتهاي اسلامي و شيعي - از صدر اسلام تاكنون - به اهميت و برجستگي نقش زن در قيام ((عاشورا)) نبوده است.
((عاشورا)) تنها صحنهاي است كه در آن ((زن))، در متن قرارداد و نه حاشيه و نقش زن شيعي در آن، پررنگ و پرحضور است و شايد يكي از رمزهاي جاودانگي آن همين باشد. نقش ((زينب))، اين شيرزن دريادل كربلا و همسر و دختران امام حسين (ع) - به عنوان پيامآوران واقعه عاشورا - از جايگاه خاصي برخوردار است. نقش ام وهب، دلهم (زن زهير)، طوعه، ماري(70) و حتي زنان قبيله بني همدان(71)، غير قابل كتمان است.
مرحوم حاج شيخ ملاسلطان علي تبريزي - كه از جمله عابدان و زاهدان بود - در عالم رؤيا خدمت امام زمان (ع) رسيد و عرض كرد: آيا اين كه فرموديد: ((فلأندبنك صباحاً و مساءً و لأبكين لك بدل الدموع دماً)) صحيح است؟ فرمود: آري، صحيح است.
عرض كردم: آن كدام مصيبت است كه به جاي اشك، خون گريه ميكرديد؟ آيا مصيبت حضرت علي اكبر است؟
حضرت فرمود: اگر علي اكبر هم بود، در اين مصيبت خون ميگريست.
- آيا مصيبت حضرت عباس است؟
- اگر عباس هم بود، در اين مصيبت خون ميگريست.
- آيا مصيبت حضرت سيدالشهدا (ع) است؟
- اگر سيدالشهدا (ع) هم بود، در اين مصيبت خون ميگريست.
- پس كدام مصيبت است؟
- مصيبت اسيري زينب.(72)
در قيام حضرت مهدي (ع) نيز چنين است و زنان از جايگاه ويژهاي برخوردار خواهند بود. نقش زن در عصر ظهور، همچون نقش مدعيان امروز و طرفداران حقوق زن نيست كه او را تا سرحد يك كالا و وسيلهاي براي لذتطلبي و عيّاشي تنزل دادهاند.
جابربن يزيد جعفي از امام باقر (ع) نقل ميكند:
و يجيء والله ثلاث مأة و بضعة عشر رجلاً فيهم خمسون امرأة يجتمعون بمكة علي غير ميعاد قزعاً كقزع الخريف؛(73) به خدا سوگند 313 نفر ميآيند كه پنجاه تن از آنان زن هستند كه بدون هيچ قرار قبلي، در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد)).
ام سلمه نيز از پيامبر (ص) چنين روايت كرده است: ((يعوذ عائذ من الحرم فيجتمع الناس اليه كالطير الوارد المتفرقة حتي يجتمع اليه ثلاث مأة و اربعة عشر رجلاً فيه نسوة فيظهر علي كل جبار و ابن جبار(74)؛ در آن هنگام پناهندهاي به حرم امن الهي پناه ميآورد و مردم همانند كبوتراني كه از چهار سمت به يك سو هجوم ميبرند به سوي او جمع ميشوند تا اين كه در نزد آن حضرت سيصد و چهارده نفر گرد آمده كه برخي از آنان زن ميباشند كه بر هر ستمگر و ستمگر زادهاي پيروز ميشوند)).
13. دشواري حفظ دين
در دوران امام حسين (ع) بر اساس بدعتهاي خلفا و تبليغات بني اميه، دين بي ارزش و بازار دنيا پررونق بود: ((الناس عبيد الدنيا و الدين علي السنتهم ما درّت معايشهم فاذا محصّوا بالبلاء قلّ الديّانون؛ مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبانشان ميباشد، مادامي كه زندگي دنياي آنها تأمين شود. اما همين كه در بوته امتحان قرار گرفتند، دين داران كم خواهند بود)).(75)
اگر نبود حسين (ع) - اين خط روشن ولايت و وارث پيامبران - چراغ دين، آخرين كورسوهاي خود را ميزد.
در عصر انتظار نيز حفظ دين، از سختترين كارها است. امام صادق(ع) ميفرمايد: ((ان لصاحب هذا الامر غيبة، المتمسّك فيها بدينه كالخارط لشوك القتاد بيده - ثم اوْمأ ابوعبدالله(ع) بيده هكذا. قال: فايّكم تمسّك شوْك القتاد - ثمّ اطوق مليّاً ثمّ قال: ان لصاحب هذا الامر غيبة فليتّق الله عبد عند غيبته و ليتمسّك بدينه؛(76)
براي صاحب اين امر (حضرت مهدي (ع)) غيبتي خواهد بود. هر كس در روزگار غيبت او دين خود را حفظ كند، مانند كسي است كه تيغهاي تيزگياه قتاد را با دستش صاف و هموار سازد؛ سپس حضرت با دست [مبارك] خويش اشاره فرمود كه چگونه با دست، تيغهاي قتاد را بايد هموار ساخت. آنگاه افزود: كدام يك از شما تا به حال توانسته است، خارهاي خنجرگونه قتاد را به دست بگيرد؟
سپس حضرت سر به زير افكند و مدتي سكوت كرد؛ آن گاه افزود: براي صاحب اين امر، غيبتي است كه در روزگار دشوار غيبت، هر بنده خدايي بايد تقوا پيشه كند و دينش را حفظ نمايد)).
در روايتي ديگر، آمده است:
((منْ ثَبتَ علي ولايتنا في غيبة قائمنا، اعطاه الله اجْر الف شهيد مثل شهداء بدر و احد؛(77) كسي كه در روزگار قائم ما، در امر ولايت ما ثابت قدم و استوار باقي بماند و نلغزد، چنان است كه خداوند پاداش هزارشهيد مانند شهداي جنگهاي بدر و احد به آنان عطا ميفرمايد)).
امام باقر (ع) ميفرمايد: ((يأتي علي الناس زمانٌ يغيب عنهم امامهم. فيا طوبي للثابتين علي امرنا في ذلك الزمان؛(78)
روزگاري بر مردم خواهد آمد كه امام و پيشواي ايشان از [چشم] آنان غايب و پنهان ميگردد. پس خوشا بر احوال كساني كه در آن زمان (غيبت در امر ولايت) ثابت قدم و استوار ميمانند)).
حضرت در ادامه، فضايل فراواني براي كساني كه دين خود را حفظ ميكنند، بيان ميدارد كه اين فضايل زياد، به جهت سنگيني و عظمت كار آنان است.
پيامبر(ص) فرمود: ((اللهمّ لقّني اخواني، مرتين... لاحدهم اشدّ بقيةً علي دينه من خرط القتاد في الليلة الظلماء او كالقابض علي جمْر الغضاء، اولئك مصابيح الدجي ينجيهم الله من كل فتنة غبراء مظلمة؛(79)
بارالها! مرا به ديدار برادرانم نايل گردان... هر يك از ايشان در پايداري و استواري در دين، از كسي كه در دل تيره شب، شاخه پرتيغ گياه قتاد را، با كف دست صاف و هموار ميسازد، پايدارتر است؛ يا همانند كسي كه صبورانه پاره آتشي را بر دست گيرد و در آن حال در دين خويش استوار باشد. آري، ايشان چراغهاي هدايت [در شب تاريك و ديجور] هستند. خداوند ايشان را از هر فتنه تيره و تار رهايي ميبخشد)).
14. سازش ناپذيري
حسين (ع) در ردّ درخواست يزيد بر بيعت، با قاطعيت ميگويد: ((مثلي لايبايع مثله))؛(80) حضرت مهدي (ع) نيز با هيچكس سر سازش ندارد. امام باقر و صادقعليهما السلام ميفرمايند: ((ليس شأنه الاّ السيف؛ او فقط شمشير را ميشناسد))(81)، ((يقتل اعداء الله حتي يرضي الله؛ دشمنان خدا را ميكشد تا خدا راضي گردد)).(82)
15. تلاش جهت جذب و نيروسازي
حسين (ع)، مدام به فكر جذب نيرو و تربيت و سازندگي بود. و با نامه به شهرهاي مختلف و سفرهاي خود و با زندگي ساده و انفاقهاي خود، سعي در جذب و تأليف قلوب و تربيت و پرورش آنان داشت. او دو سال پيش از مردن معاويه، در ((منا))، جمعي بالغ بر هزار نفر از صحابه و تابعان را گرد آورد و تمامي فضايل اهل بيت را به همراه ويژگيهاي دشمنان آنان، از قرآن بر آنان خواند.
آن حضرت در دوره يزيد، در سفر خود از مكه به كربلا، از سياست جذب نيرو چشم نپوشيد و افرادي همچون زهير و حرّ را جذب نمود.
مهدي(ع) فرزند حسين(ع) نيز در ميان ما و در حال تلاش و نيروسازي است و لحظهاي از اين مهم غافل نيست:
((ان يكون صاحبكم المظلوم، المجحود حقه، صاحب هذا الامر يتردد بينهم و يمشي في اسواقهم و يطأ فرشهم و لايعرفونه حتي يأذن الله له ان يعرّفهم نفسه؛(83) صاحب اين امر... در ميان آنان راه ميرود، در بازارهايشان رفت و آمد ميكند. روي فرشهايشان گام برميدارد؛ ولي او را نميشناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفي كند.
در جلد دوم موسوعه امام مهدي (تأليف شهيد محمد صدر) داستانهايي شنيدني و موثق در اين باره آمده است.
15. انتظار
پيامبر(ص) از خيلي پيشترها، خبر شهادت امام حسين(ع) را داده بود. امام علي(ع) نيز ميفرمود: ((هيهنا مناخ ركاب و مصارع عشاق)). اين اخبار تا آن جا بود كه كساني، از مدتها پيش در منطقه كربلا اقامت گزيده و منتظر ياري فرزند رسول خدا بودند و سرانجام به آرزوي خود رسيدند.(84)
پيامبر(ص) و تمامي ائمه(ع)، بشارت ظهور مهدي(ع) و دولت كريمه او را دادهاند و بايد منتظر بود كه: ((افضل الاعمال انتظار الفرج)).
16. طلب ياري
فرياد استنصار و طلب ياري حسين(ع)، هنوز هم از رواق تاريخ به گوش ميرسد: ((هل من ناصرٍ ينصرني؛ هل من مغيث يغيثنا؛ هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول الله)).
فرياد استنصار مهدي(ع)، نيز همواره بلند است. آيا كسي هست كه مهدي آل محمد را ياري كند؟ آيا كسي هست عشق مرا در دلها زنده كند؟ و انسانهاي بريده از مرا، با من پيوند زند؟
ميگويند با شنيدن فرياد ((هل من ناصر حسيني))، گهواره علي اصغر تكان خورد! آيا با شنيدن ((هل من ناصر مهدوي)) نيز، دلي هست كه بلرزد و با امامش عهد و پيماني ببندد و به كمك او برخيزد؟ آن هم در اين عصر وانفسا؟!
((او در روز ظهور خود به ديوار كعبه تكيه داده بانگ بر ميدارد: ((اي مردم! ما از خداوند ياري ميجوييم. هر كه ميخواهد ما را اجابت كند... از شما ميخواهم كه به حق خدا و به حق رسول خدا و به حق خودم بر شما - كه حق قرابت رسولاللَّه (ص) ميباشد - ما را كمك كنيد و كساني را كه به ما ظلم ميكنند، از ما بازداريد كه ما را ترسانده و بر ما ظلم كردهاند. از شهر و فرزندانمان جدا كرده، بر ما ستم روا داشتند و شوريدند. اهل باطل حقمان را گرفته، بر ما افترا بستند. خدا را درباره ما در نظر آوريد! ما را تنها نگذاشته، خوارمان نكنيد. ياريمان كنيد كه خداوند شما را ياري ميكند)).(85)
17. تدبير و مديريت
مديريت حسين(ع)، مديريتي بينظير است. اينكه جماعتي اندك در برابر سپاهي سي هزار نفري، از پگاه صبح تا هنگام عصر مقاومت كنند؛ حكايت از مديريت عالي و تدبير بلند حسين(ع) دارد. او با تشكيل ميمنه و ميسره و علمدار و قرار گرفتن خود در قلب سپاه، به عنوان فرمانده و قرار دادن خيمهها در جايگاهي مناسب - به طوري كه پشت آن نهري خشكشده باشد - و ريختن ني و هيزم در آن و آتش زدن آنها در فرصتي مناسب و خيمهها را در كنار هم بستن و... به طوري كه دشمن نتواند آنها را محاصره كند و تنها از روبهرو با آنها بجنگد، نشان داد كه از تدبير و مديريتي بينظير برخوردار است. امام با تسلّطي شگرف تمامي صحنهها را زير نظر داشت و همچون يك فرمانده پيروز تا آخرين لحظه، ذرّهاي ترس و واهمه به خود راه نداد. او در شب عاشورا از تمام منطقه نبرد، بازديد كرد و با گفتوگويِ با اصحاب و اهل حرم همه آنان را به آمادگي و وسعت رسانيد و خود و اهلبيت و اصحابش، با عبادت و دعا شب را به صبح رساندند. كساني كه صبح پركاري دارند، بايد شبها را به پا خيزند و با خالق خود به راز و نياز بپردازند.
((يا ايها المزّمّل قم الليل ... إن لك في النهار سبحاً طويلا))(86)
مهدي(ع) نيز در مديريت و تدبير، همچون جدّ بزرگوار خود حسين(ع) است. تشكيل يك حكومت جهاني و اداره همه انسانها مديريتي ميخواهد سترگ، به عظمت سينه مهدي(ع) كه: آلة الرياسة سعة الصدر.
سوّم. رهيافتها
با پيوندها به تحليل ميرسيم و با تحليلها به رهيافتها. هر كدام از تحليلها، ميتواند پيام آور رهيافت يا رهيافتهايي باشد. آن جا كه يوسف (ع) با خواب عزيز مصر، به دو برنامه هفت ساله ميرسد و مصر را از قحطي و گرسنگي نجات ميدهد. چرا نتوان با اين همه پيوند و تحليل، به رهيافتها و در نتيجه به برنامهريزي و موضعگيري مناسب رسيد؟!.
اين رهيافتها (هم چون سيره تربيتي، اخلاقي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و مديريتي آن حضرت)، ميتواند اساس برنامهريزيهاي راهبردي و كلان جامعه منتظر و حكومت ديني باشد.
1. تبيين فرهنگ عاشورا
اگر ((عاشورا)) پشتوانه فرهنگي ((انتظار)) است؛ پس در جهت تبيين حركت عاشورا و نيز برگزاري هر چه باشكوهتر مراسم عاشورا و معرفي اسوههاي جاويدان آن، بايد تلاش دو چندان كرد.
خيلي فرق است بين اين كه به ((عاشورا))، به عنوان پشتوانه و عقبه فرهنگي و الهامپذيرِ انتظار نگاه شود؛ يا يك سنت برخاسته از عواطف و احساسات قومي.
رسانههاي عمومي - به خصوص صدا و سيما -، حوزههاي علميه و مراكز فرهنگي، نقشي حياتي و اساسي در غنا بخشيدن به اين فرهنگ دارند.
((كربلا)) دانشگاه بزرگي است با كلاسها و درسهاي بسيار. ابعاد و آموزههاي اين دانشگاه بزرگ، هنوز هم بر بسياري پوشيده است. بايد در اين درياي عميقِ گسترده پربار، غوّاصاني ماهر و زبردست، به صيد بپردازند تا لؤلؤها و مرواريدهاي گرانبهاي آن را به چنگ آورده، در اختيار خواستاران و خريداران قرار دهند.
هنوز هم اين حركت عظيم و منشور بي نهايت، زواياي پنهان و ابعاد گستردهاي دارد كه تنها بر عاشقان رخ مينمايد. اين غزال گريز پا در كمند هر كس نميافتد! پرورش يافتگان مكتب مهدوي، امام حسين(ع) را به عنوان معيار ((سلم و حرب)) و منشأ ((الهامپذيري)) ميدانند. بايد اين معيار براي همگان به خوبي تبيين شود.
2. تبيين دين
عصر حسين (ع)، عصر غربت دين بود و عصر انتظار نيز چنين است. قيام حسين و فرزندش مهدي(ع) براي احياي دين است. منتظر مهدي، بايد از دين و ضرورت، قلمرو، و زبان آن و... تحليلي عميق داشته باشد؛ تا در اين عصر - كه عصر شبهات و فتنهها است - بتواند زمينه ساز حركت مهدي (عج) باشد.
3. الگو سازي
حسين(ع) و يارانش الگوي منتظراناند؛ از اين رو بايد در مباني فكري و ويژگيهاي رفتاري و تربيتي آنان، درنگي شايسته كرد.
4. فرهنگ بسيح
ضرورتِ درگيري و نبرد، بايستگي ((فرهنگ بسيج)) را به عنوان يك راهبرد اساسي، فراروي حكومت ديني قرار ميدهد. تقويت اين نهاد مقدس، زمينهسازي براي ظهور است.
بايد از كساني كه در هشت سال دفاع مقدس، از نبرد نهراسيدند و سختيها و مشكلات راه را به جان خريدند، تجليل كرد و سينما و ادبيات دفاع مقدس را - نه به عنوان يك تفنن - كه به عنوان يك ضرورت و هدف راهبردي نظام، پي گرفت. بسيج برخاسته از فرهنگ جبهه و شهادت است. و به گفته امام راحل ((مدرسه عشق است)). اين رهيافت شاخصه و معيار اساسي در انتخاب مسؤولان و كارگزاران است. ترويج اين فرهنگ و نهادينه كردن آن، باعث ميشود كه هر كس تكليف خود را با مهدي(ع) روشن كند؛ تا در اوج نبرد با اسبي كه در خيمه مخفي كرده، فرار نكند و مهدي(ع) را همچون حسين(ع) تنها نگذارد.
5. معرفت امام
كساني ميتوانند شعار خود را ((يا لثارات الحسين)) قرار دهند كه به مقام ((ابوت با امام)) رسيده باشند تا بتوانند خونخواه او باشند؛ اين ممكن نيست مگر با معرفت به حق امام(ع). شعار ((يا لثارات الحسين)) فقط يك شعار برخاسته از عواطف و عصبيتهاي قومي و نژادي نيست؛ بلكه برخاسته از معرفت به ((حق ولايت امام)) است. اين معرفت، معرفت به حسب و نسب و فضايل آنان نيست؛ بلكه عرفان به حق ولايت آنان است. ((الست اولي بكم من انفكسم)) و ((النبي اولي بالمؤمنين من انفسهم)). آنان از ما به ما آگاهتر و مهربانتراند و از همه كششهاي نفساني آزادند.
اين شعار، شعار كساني است كه در تولد دوم(87) خود، رسول و امام را به ابوّت برگزيدند و با درك اضطرار به وحي و حجّت، از همه تقليدها، تلقينها، هوسها، غريزهها و... جدا شدند و در اين تولد دوباره، رسول و امام را به عنوان مربي خود انتخاب كردند كه: ((انا و عليٌّ ابوا هذه الامة)).
اين درك از امام و اين آگاهي از حق ولايت ايشان، ما را به مقام ابوّت و در نتيجه خونخواهي آنان ميرساند؛ آن هم نه پدر جسماني من كه پدر روحاني، مربي، هادي و پيشواي من؛ آن هم پدري كه ((مصباح))، ((سفينه))(88)، ((ميزان))(89)، ((وارث))(90)، ((امين))(91) و ((اسوه))(92) است و سبب سعادت و رستگاري(93)، امنيت، حفظ، نجات(94)، عزت، قبولي اعمال(95) من و... است.
اين نگاه به امام و آگاهي از شؤون و آثار ولايت آنان، ثمرات و بارهاي زيادي با خود دارد و فاصله گرفتن از آن، ضررهاي جبرانناپذيري با خود به همراه دارد. از گامهاي اساسي تمامي مراكز فرهنگي و آموزشي، تبيين دقيق اين معنا از امامت - به عنوان ركن ركين اعتقادي انقلاب - است.
6. عزت
((عزّت))، اساس حركت حسيني و مهدوي است و ميتواند اساس سياست راهبردي حكومت ديني در سطح روابط بين المللي باشد. حكومت ديني - به عنوان زمينه ساز دولت كريمه مهدوي - از هرگونه رابطه و مذاكرهاي كه شائبه ذلّت داشته باشد، پرهيز ميكند. منتظر ((دولت عزيز)) (تعزّ بها الاسلام و اهله)(96)، خود بايد عزيز باشد. حسين (ع) هم ميفرمود: ((هيهات منّا الذلة)).
7. تنشزدايي
حسين (ع) آغاز كننده جنگ نبود - گرچه دشمن در تيررس او بود - چرا كه درگيري، پس از تبيين و اتمام حجت است؛ آن هم پس از آن كه دشمن آغاز كننده باشد.
منتظران مهدي نيز دو سياست ((عزّت)) و ((تنشزدايي)) را با هم دارند.
8. آمادگي
ضرورت درگيري و نبرد، بايستگي آمادگي و تجهيز را با خود دارد. بايد از الان به فكر عِدّه و عُدّه بود و با تهيه نيرو و اسلحه، در انديشه روز مصاف حق و باطل بود تا اين بار وعده خداوند به دست منتظران تحقّق يابد. آمادگي براي نبرد نهايي، از مهمترين سياستهاي راهبردي حكومتهاي ديني است.
9. جذب نيرو و تبليغ
آن جا كه حسين(ع) و مهدي(ع) از جذب نيرو و تبليغ دين دست نميكشند؛ تكليف منتظران و پيروان آنان مشخص است. جذب نيرو و تبليغ در سطح داخلي و خارجي، از تكاليف