حکومت و دولت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، فراگیر و جهانی خواهد بود و قدرت و سلطه او از شرق تا غرب دنیا را فرا خواهد گرفت؛ چنان که محدث نوری می نویسد: «از صفات و ویژگی های مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، فرا گرفتن سلطنت آن حضرت تمام روی زمین را از شرق تا غرب، برّ و بحر، معموره و خراب و کوه و دشت است. نماند جایی که حکمش جاری و امرش نافذ شود و اخبار در این معنا متواتر است». آری مهم ترین ویژگی حکومت جهانی حضرت مهدی، قرار گرفتن جهان تحت یک مدیریت واحد و کارآمد است؛ به طوری که خود رأیی ها، مقام پرستی ها و خود محوری ها از بین خواهد رفت و همه بر اطاعت از یک حاکم مقتدر جهانی، اتفاق خواهند داشت. با توجه به بعضی از روایات، به دست می آید که جهان در آن زمان به 313 بخش تقسیم شده و آن حضرت، 313 تن از یاران نزدیک خود را بر آنها حاکم خواهد ساخت.
الف. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب(1)»؛ «دولت و سلطنت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همه شرق و غرب جهان را در بر می گیرد».
ب. «ولایکون ملک الاّللاسلام»؛(2) «در آن روز حکومتی جز حکومت اسلامی نخواهد بود.»
ج. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شرق و غرب جهان را تحت سیطره خود درآورد... شرّ از جهان رخت بر بندد و تنها خیر باقی بماند»(3).
د. امام باقر علیه السلام: «حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف 309 سال حکومت می کند؛ چنان که اصحاب کهف مدت 309 سال در غار ماندند؛ زمین را پر از عدالت می کند، آن چنان که پر از جور و ستم شده باشد. خداوند شرق و غرب جهان را برای او فتح می کند.»(4)
ه_ . «هنگامی که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند، برای هر کشوری از کشورهای جهان فرمان روایی بر می گزیند...».(5)
و. امام سجاد علیه السلام: «وقتی که قائم قیام می کند، خداوند آفت را از شیعیان دور می کند وقلب آنان را همچون قطعات آهن، محکم و نیروی هر مرد به اندازه چهل مرد می سازد. آنان حکومت و ریاست تمامی مردم جهان را به دست خواهند گرفت».(6)
ز. «حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یارانش را در همه سرزمین ها پراکنده می کند و به آنها دستور می دهد که عدل و احسان را شیوه خود سازند و آنان را فرمانروایان کشورهای جهان می گرداند و به ایشان فرمان می دهد که شهرها را آباد سازند»(7).
1- کشف الغمه، ج 3، ص 297 (از امام باقر (علیه السّلام)، کمال الدین، ج 1، ص 331).
2- الملاحم و الفتن، ص 66.
3- منتخب الأثر، ص 474.
4- الغیبه طوسی، ص 283؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 291.
5- بحارالأنوار، ج 52، ص 365 ؛ الغیبه نعمانی، ص 72.
6- بحارالأنوار، ج 52، ص 327.
7- الامام المهدی، ص 271.